کاستی دانش، در دروغ و کاستی جدیت، در بازی است . [امام علی علیه السلام]
 
امروز: سه شنبه 103 آذر 6

برق نوری روانه زمینیان میکند و لختی بعد رعدی بر سینه آسمان میکوبد و سپس زمین به رعشه می آید .

رحمتش را ندا می دهد که های ، خلایق ؛ به هوش باشید :   آنکه نمی شنود ، به چشم ببیند ، برقم را .  آنکه نمی بیند ، به گوش بشنود ، رعدم را .  آنکه کور و کر است ، به لرزه دریابد ، طنینم را .   هیهات بر آنکه هم می بیند و می شنود و هم به درون در می یابد و خود را محروم از رحمت میکند !!! اما عجبا !؟ تعدادی، به خانه هجوم می برند . عده ای کثیر به زیر طاقی پناهنده می شوند .بعضی به زیر چتر سنگر میگیرند و ... اندکی خود را به سوی آسمان میگشایند و " او " را در شکل باران در آغوش میکشند ، من نیز چنین کرده و جسم خاکی ام را به زیر رحمتش میکشانم .  قطره قطره باران میبارد . غبارها را میشوید و آلودگیها را به زمین مادر می سپارد . زمین نیز پذیرای این ناپاکی هاست و میپذیرد اراده " صاحب آسمان " را . طرات باران دَرَم نفوذ میکند و این تَل خاکی پیکرم را بتدریج حل کرده به روی زمین جاری میسازد . و آنچه از من باقی می ماند ، روح و جانم است . که باز :        برق نور و               طبل رعد و                              رعشه زمین ؛                                            نوید رحمت میدهد  که هر آینه میبارم ، پس آغوش بگشایید و پذیرا باشید . الهی ، الهی ،الهی ،

  این بار از روح و جانم چه می ماند ؟؟؟؟؟   

 

آیا در عمق زمین نفوذ می کنم ؟؟؟

 

و یا به اعماق آسمانت پر می کشم ؟

 

 

 

 

  

  

 

 

  

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 


 نوشته شده توسط مجید کمالو در یکشنبه 90/4/12 و ساعت 12:21 عصر | نظرات دیگران()
درباره خودم
آمار وبلاگ
بازدید امروز: 585
بازدید دیروز: 136
مجموع بازدیدها: 246236
جستجو در صفحه

لوگوی دوستان
خبر نامه